آیا عایشه برای اصلاح امت به جمل رفته بود؟
وهابیون میگویند:عایشه به قصد جنگ با علی ع نیامده بود،بلکه آمده بود تا بین مسلمین رو اصلاح کند! هیچ یک از سپاه دوطرف،قصد جنگ با هم نداشتند،بلکه این طرفداران ابن سبا بودند که در بین سپاهیان نفوذ کرده بودند و جنگ را شروع کردند.علی و عایشه با هم صحبت کرده بودند و با هم توافق کردند،اما فتنه گران،شبانه به سپاه علی تیراندازی کردند،و سپاه علی ع فکر کردند که اونها جنگ رو شروع کرده کرده اند،همچنین برعکس.از این رو این جنگ ناخواسته بود و فتنه گران این جنگ را شروع کردند و در کل عایشه برای اصلاح امت خارج شده بود.با هم این قضیه را مرور میکنیم تا ببینیم قضیه چه بوده است
کسانی که این دروغ ها را می بافند،چرا یک بار برای این چرندیات خود،مدرکی یا سندی ارائه نمیکنند؟؟براستی در کجا این اکاذیب گفته شده؟سند؟ اما ما از کتب اهل سنت نشان میدیم که این جنگ را خود عایشه به راه انداخته،هدفش هم فقط جنگ با علی و براندازی حکومت او بوده است.دقت کنید: 1-علی ع،پیروان عایشه را،سپاه یک زن و پیرو چهارپا معرفی میکند امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه 13 نهج البلاغه، روز جمعه سال 36 هجرى پس از پایان جنگ جمل در مسجد جامع شهر بصره در نکوهش مردم بصره فرمود: کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ وَ دِینُکُمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ شما سپاه یک زن، و پیروان حیوان «شتر عایشه» بودید، تا شتر صدا مىکرد مىجنگیدید، و تا دست و پاى آن قطع گردید فرار کردید.اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دو رویى، و آب آشامیدنى شما شور و ناگوار است. کسى که میان شما زندگى کند به کیفر گناهش گرفتار مىشود، و آن کس که از شما دورى گزیند مشمول آمرزش پروردگار مىگردد. در این روایت، امیرمؤمنان علیه السلام صراحتا مردم بصره را لشکریان عائشه و پیروان شتر او معرفى مىکند. 2- عایشه فرمانده جنگ بوده در صحیح بخارى به نقل از ابو بکره آمده است که عدم پیوستن به لشکر بصره را فرماندهى عائشه دانسته است: عن أبی بَکْرَةَ قال لقد نَفَعَنِی الله بِکَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَیَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما کِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّکُوا علیهم بِنْتَ کِسْرَى قال لَنْ یُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً. از ابوبکره نقل شده است که به راستى خداوند به من سود رساند، زمانى که مىخواستم به یاران جمل بپیوندم و به همراه آنها بجنگم، به یاد کلامى از رسول خدا ص افتادم. وقتى به آن حضرت خبر رسید که مردم فارس دختر کسرى را به عنوان پادشاه انتخاب کردهاند، فرمود: هیچ گاه سعادتمند نمىشود قومى که فرمانده آنها یک زن باشد. صحیح البخاری ج4، ص1610، ح4163، کتاب بدأ الخلق، بَاب کِتَابِ النبی e إلى کِسْرَى وَقَیْصَرَ طبق این روایات، أبا بکره که از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله است، دلیل عدم پیوستن خود را به یاران جمل را فرماندهى عائشه دانسته است. بنابراین عائشه فرمانده جنگ جمل بوده و همانطور که رسول خدا ص فرموده، آنها هرگز رستگار نشدند و امروزه نیز طرفداران جمل و آنهایى که از اهل جمل و پیروان آنها طرفداراى مىکنند، هرگز رستگار نخواهند شد. 3-عمار میگفت:عایشه در برابر خدا قرار گرفته! لَمَّا سَارَ طَلْحَةُ وَالزُّبَیْرُ وَعَائِشَةُ إِلَى الْبَصْرَةِ بَعَثَ عَلِیٌّ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ وَحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَدِمَا عَلَیْنَا الْکُوفَةَ فَصَعِدَا الْمِنْبَرَ فَکَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَوْقَ الْمِنْبَرِ فِی أَعْلَاهُ وَقَامَ عَمَّارٌ أَسْفَلَ مِنْ الْحَسَنِ فَاجْتَمَعْنَا إِلَیْهِ فَسَمِعْتُ عَمَّارًا یَقُولُ إِنَّ عَائِشَةَ قَدْ سَارَتْ إِلَى الْبَصْرَةِ وَ وَاللَّهِ إِنَّهَا لَزَوْجَةُ نَبِیِّکُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَکِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى ابْتَلَاکُمْ لِیَعْلَمَ إِیَّاهُ تُطِیعُونَ أَمْ هِیَ وقتی طلحه و زبیر و عایشه به بصره آمدند، علی(ع)عمار بن یاسر و حسن بن علی(ع)را به نزد ما فرستاد و آن دو پیش ما آمده و به منبر رفتند و حسن بن علی(ع)در بالای منبر قرار گرفت، و عمار بن یاسر پایین تر از او، و ما نزد آن دو اجتماع کردیم، و من از عمار شنیدم که می گفت:همانا عایشه به بصره رفته است، و به خدا سوگند که عایشه همسر پیامبر شماست در دنیا و آخرت، ولی خدای تبارک و تعالی شما را آزمایش کرده تا معلوم سازد که آیا از او اطاعت و پیروی می کنید یا از عایشه!صحیح بخاری ج21ص498.ش 6571. 4- دستور رسول خداص به علی ع که با عایشه و سپاهش بجنگد! روایات متعددى وجود دارد که رسول خدا ص به امیرمؤمنان ع و یاران آن حضرت دستور داده است که با عائشه و دارد دسته او و همچنین معاویه و خوارج بجنگند. ابن عبد البر قرطبى در این باره مىنویسد: ولهذه الأخبار طرق صحاح قد ذکرناها فِى موضعها. وروى من حدیث على، ومن حدیث ابْن مَسْعُود، ومن حدیث أَبِى أَیُّوب الأَنْصَارِیّ: أَنَّهُ أمر بقتال الناکثین، والقاسطین، والمارقین. وروى عَنْهُ، أَنَّهُ قَالَ: مَا وجدت إلا القتال أو الکفر بما أنزل الله، یَعْنِی: والله أعلم قوله تعالى: «وَجَاهِدُوا فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ». و براى این احادیث طرق وسندهاى صحیح است که ما در جاى خود آن را آوردیم واز حدیث على (علیه السلام)و از حدیث ابن مسعود واز حدیث أبوأیوب الأنصارى، روایت شده است که آن حضرت مأمور شده است به جنگ نمودن با ناکثین وقاسطین ومارقین. و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: من بین جنگ با آنها و کفر به آن چه که خداوند نازل کرده، مخیر بودم. منظور آن حضرت این آیه قرآن بود که «در راه خداوند آن گونه که شایسته است، جهاد کنید». الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج3، ص 1117 و (مسند البزار)، ج3، ص26ـ 27، ح774 و المعجم الأوسط، ج 8، ص213، ح8433 و مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص 238 و تاریخ بغداد، ج8، ص 340، ناشر: دار الکتب العلمیة و البدایة والنهایة، ج 7، ص306، ناشر: مکتبة المعارف و أنساب الأشراف، ج 1، ص286، طبق برنامه الجامع الکبیر و مسند أبی یعلى، ج3، ص 194، ح1623 و المعجم الکبیر، ج 10، ص91، ح10054 و المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 150، ح4674 و أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 4، ص124 و ... 5- رسول خداٌ،عایشه را از رفتن به جنگ جمل نهی کرده بود! از طرف دیگر روایات متعدد و صحیح السندى وجود دارد که رسول خدا صلى الله علیه وآله، عائشه را از رفتن به جنگ جمل منع کرده است. این روایت به صورت متواتر در کتابهاى اهل سنت نقل شده است که ما فقط به دو روایت اشاره مىکنیم: 37771 حدثنا أبو أُسَامَةَ قال حدثنا إسْمَاعِیلُ عن قَیْسٍ قال لَمَّا بَلَغَتْ عَائِشَةُ بَعْضَ مِیَاهِ بَنِی عَامِرٍ لَیْلاً نَبَحَتْ الْکَِلاَبُ علیها فقالت أَیُّ مَاءٍ هذا قَالَوا مَاءُ الْحَوْأَبِ فَوَقَفَتْ فقالت ما أَظُنُّنِی إَلاَ رَاجِعَةً فقال لها طَلْحَةُ وَالزُّبَیْرُ مَهْلاً رَحِمَک اللَّهُ بَلْ تَقْدُمِینَ فَیَرَاک الْمُسْلِمُونَ فَیُصْلِحُ اللَّهُ ذَاتَ بَیْنِهِمْ قالت ما أَظُنُّنِی إَلاَ رَاجِعَةً إنِّی سَمِعْت رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه وسلم قال لنا ذَاتَ یَوْمٍ کَیْفَ بِإِحْدَاکُنَّ تَنْبَحُ علیها کَِلاَبُ الْحَوْأَبِ. از قیس بن حازم نقل شده است که وقتى عائشه در هنگام شب به چاههاى بنى عامر رسید، سگها بر او پارس کردند؛ سؤال کرد: این چه آبى است؟ گفتند: آب منطقه حوأب. پس عائشه ایستاد و گفت: من چارهاى جز بازگشت ندارم. طلحه و زبیر به او گفتند: صبر کنید، خدا شما را رحمت کند، شما آمدهاى تا خداوند به وسیله شما میان مسلمانان اصلاح نماید. عائشه گفت: من باید برگردم؛ چرا که از رسول خدا صلى الله علیه وآله شنیدم که روزى به همسرانش فرمود: چگونه خواهید بود که سگان منطقه حوأب بر یکى از شما پارس کند؟! إبن أبی شیبة الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج7، ص536،مکتبة الرشد و شمس الدین ذهبى در کتاب تاریخ الإسلام مىنویسد: وَکِیعٌ، عَنْ عِصَامِ بْنِ قُدَامَةَ، وَهُوَ ثِقَةٌ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): " أَیَّتُکُنَّ صَاحِبَةُ الْجَمَلِ الأَدْبَبِ، یُقْتَلُ حَوَالَیْهَا قَتْلَى کَثِیرُونَ، وَتَنْجُو بَعْدَ مَا کَادَتْ". رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به همسرانش فرمود: کدامیک از شما بر شتر پر مو مىنشیند و گرداگردش مردم بسیارى کشته مىشوند و خودش نجات مىیابد؟ الذهبی تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج3، ص490، دار الکتاب العربی با وجود این روایات، آیا بازهم بهانهاى باقى مىماند که کسى ادعا کند هدف عائشه خیرخواهى و اصلاح بین امت بوده است؟ 6- ام المومنین ام سلمه،موافق جنگ با عایشه بود طبق روایات صحیح السندى که در کتابهاى اهل سنت وجود دارد، ام المؤمنین ام سلمه موافق جنگیدن با عائشه و دار و دسته او بوده، به امیرمؤمنان علیه السلام توصیه مىکند که به جنگ اهل جمل بپردازد و فرزند عزیزش را نیز با آن حضرت همراه مىکند: (4550)- [3: 117] حَدَّثَنِی أَبُو سَعِیدٍ أَحْمَدُ بْنُ یَعْقُوبَ الثَّقَفِیُّ مِنْ أَصْلِ کِتَابِهِ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ شَبِیبٍ الْمَعْمَرِیُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ صَالِحٍ الأَزْدِیُّ، حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ بْنِ الأَصْبَهَانِیُّ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْمَکِّیِّ، عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَتْ: لَمَّا سَارَ عَلِیٌّ إِلَى الْبَصْرَةِ دَخَلَ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ یُوَدِّعُهَا، فَقَالَتْ: " سِرْ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَفِی کَنَفِهِ، فَوَاللَّهِ إِنَّکَ لِعَلَى الْحَقِّ، وَالْحَقُّ مَعَکَ، وَلَوْلا أَنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَعْصَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ، فَإِنَّهُ أَمَرَنَا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَقَرَّ فِی بُیُوتِنَا لَسِرْتُ مَعَکَ، وَلَکِنْ وَاللَّهِ لأُرْسِلَنَّ مَعَکَ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ عِنْدِی وَأَعَزُّ عَلَیَّ مِنْ نَفْسِی ابْنِی عُمَرَ ". از عمره دختر عبد الرحمن نقل شده است که وقتى على بن أبى طالب علیه السلام قصد حرکت به سوى بصره را داشت، پیش ام سلمه همسر گرامى رسول خدا صلى الله علیه وآله آمد تا با او وداع نماید، ام سلمه فرمود: برو که خداوند حافظ و پشتیبان تو است، به خدا سوگند که تو با حق هستى و حق با تو است، اگر نبود این که من دوست نداشتم از دستور خدا و پیامبرش سرپیچى کنم؛ چرا که خداوند به ما دستور داده است که در خانههاى خودمان بمانیم، با تو مىآمدم؛ ولى به خدا سوگند که برترین شخص در نزد من و عزیزتر از جانم؛ یعنى فرزندم عمر را با تو همراه مىکنم. حاکم نیشابورى بعد از نقل این روایت مىگوید: هَذِهِ الأَحَادِیثُ الثَّلاثَةُ کُلُّهَا صَحِیحَةٌ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ تمام این احادیث سه گانه، بر طبق شرایط بخارى و مسلم صحیح هستند؛ ولى آن دو نقل نکردهاند. ذهبى نیز در تعلیق این روایت، نظر حاکم را تأیید کرده و مىنویسد «خ م» که مخف «على شرط البخارى و مسلم» است. این روایت مطالب متعددى را ثابت مىکند؛ از جمله این که امهات المؤمنین حق نداشتند از خانه خود خارج شوند؛ حتى براى اصلاح. همچنین ثابت مىکند که ام سلمه، جنگ با عائشه و لشکریان او را مشروع و حق را با امیرمؤمنان علیه السلام مىدانسته است؛ تا جائى که فرزند عزیزش را در رکاب امیرمؤمنان علیه السلام به جنگ با عائشه مىفرستد. 7- ام سلمه،به خاطر فتنه ایی که عایشه برپا کرد،تا آخر عمر با عایشه حرف نزد! بیهقى در المحاسن والمساوى و ماوردى بصرى در الحاوى الکبیر، مىنویسند که ام سلمه قسم یاد کرده بود که هرگز با عائشه سخن نگوید و تا آخر عمر با او قهر بود: روی عن عائشة، رضی الله عنه، أنها دخلت على أم سلمة بعد رجوعها من وقعة الجمل وقد کانت أم سلمة حلفت أن لا تکلمها أبداً من أجل مسیرها إلى محاربة علیّ بن أبی طالب، فقالت عائشة: السلام علیک یا أم المؤمنین فقالت: یا حائط ألم أنهک ؟ ألم أقل لک ؟ قالت عائشة: فإنی أستغفر الله وأتوب إلیه. کلمینی یا أم المؤمنین، قالت: یا حائط ألم أقل لک ؟ ألم أنهک ؟ فلم تکلمها حتى ماتت، وقامت عائشة وهی تبکی وتقول: وا أسفاه على ما فرط منی. روایت شده است که عائشه بعد از جنگ جمل بر ام سلمه وارد شد، ام سلمه سوگند یاد کرده بود که هرگز با عائشه حرف زند؛ چرا که عائشه به جنگ على بن أبى طالب علیه السلام رفته بود. عائشه گفت: سلام بر تو اى مادر مؤمنان! ام سلمه در جواب گفت: اى دیوار! مگر تو را نهى نکردم، مگر به تو نگفتم؟ عائشه گفت: من از خداوند طلب بخشش و توبه مىکنم، با من سخن بگو اى مادر مؤمنان. ام سلمه گفت: اى دیوار، مگر به تو نگفتم، مگر تو را نهى نکردم؟ پس ام سلمه تا زنده بود با عائشه سخن نگفت. عائشه بلند شد، در حالى که گریه مىکرد مىگفت: اى تأسف بر آن چه که از دست دادم!. البیهقی المحاسن والمساوئ، ج1، ص222، دار الکتب العلمیة و الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج15، ص447، اگر عائشه براى اصلاح امت رفته بود، چرا ام المؤمنین ام سلمه با او قهر کرد و تا آخر عمر با او سخن نگفت؟ 8- حذیفه صحابی:مادر شما به جنگ با شما می آید! حذیفة بن یمان، یکى از اصحاب جلیل القدر رسول خدا ص است که آن حضرت او را از علوم غیبى و الهى آگاه ساخت و حتى طبق برخى از روایات اهل سنت، او از تمام فتنههاى که تا قیامت اتفاق خواهد افتاد آگاه کرده بوده. وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّار، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَر، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، ح وَحَدَّثَنِی أَبُو بَکْرِ، بْنُ نَافِع حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَدِیِّ بْنِ ثَابِت، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ حُذَیْفَةَ، أَنَّهُ قَالَ أَخْبَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم بِمَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ... از حذیفه نقل شده است که گفت: رسول خدا (ص) مرا از تمام اتفاقاتى که تا قیامت خواهد افتاد آگاه کرد.... صحیح مسلم، ج4، ص2217، ح2891، کتاب الفتن واشرط الساعة، باب إِخْبَارِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم فِیَما یَکُونُ إِلَى قِیَامِ السَّاعَةِ،دار إحیاء التراث العربی الان هم وهابیون می توانند بگویند که عایشه برای اصلاح آمده؟در این روایت، حذیفه تصریح مىکند که عائشه به جنگ شما مىآید نه براى اصلاح امت. اگر واقعا هدف عائشه اصلاح امت اسلامى بود، نباید حذیفه از تعبیر «امکم تغزوکم» استفاده مىکرد. بنابراین عائشه براى جنگ با امیرمؤمنان علیه السلام آمده بود، نه براى اصلاح امور مسلمانان. 9- پیروان عایشه،از مردم برای جنگیدن با علی،دعوت می کردند نه برای اصلاح!!! طبق گفته مورخان اهل سنت، فتنهگران جمل، به رؤسا و صاحب نفوذان اقوام نامه مىنوشتند و از آنها دعوت مىکردند که براى جنگیدن با على بن أبىطالب علیه السلام او را یارى کنند. ابن أثیر جزرى در کتاب الکامل فى التاریخ مىنویسد: وکان الأحنف قد بایع علیا بعد قتل عثمان لأنه کان قد حج وعاد من الحج فبایعه قال الأحنف ولم أبایع علیا حتى لقیت طلحة والزبیر وعائشة بالمدینة وأنا أرید الحج وعثمان محصور فقلت لکل منهم إن الرجل مقتول فمن تأمروننی أبایع فکلهم قال بایع علیا فقلت أترضونه لی فقالوا نعم فلما قضیت حجی ورجعت إلی المدینة رأیت عثمان قد قتل فبایعت علیا ورجعت إلی أهلی ورأیت الأمر قد استقام فبینما أنا کذلک إذ أتانی آت فقال هذه عائشة وطلحة والزبیر بالخریبة یدعونک فقلت ما جاء بهم قال یستنصرونک على قتال علی فی دم عثمان فأتانی أفظع أمر فقلت إن خذلانی أم المؤمنین وحواری رسول الله لشدید وإن قتال ابن عم رسول الله وقد أمرونی ببیعته أشد أحنف از کسانى بود که با على علیه السلام بعد از کشته شدن عثمان بیعت کرد؛ چرا که او وقتى از حج برگشت با على علیه السلام بیعت کرد. احنف گفت: من با على بیعت نکردم؛ مگر این که طلحه، زبیر و عائشه را در ملاقات کردم، من عازم حج بودم و عثمان در محاصره بود، به هر کدام از این سه نفر گفتم: این شخص (عثمان) که کشته مىشود، پس دستور مىدهید که با چه کسى بیعت کنم؟ همه آنها گفتند که با على بیعت کن. گفتم: آیا او را براى من مىپسندید؛ گفتند: بلى. وقتى از حج به مدینه برگشتم، دیدم عثمان کشته؛ پس با على بیعت کردم و پیش خانوادهام برگشم. حکومت پا برجا مىدیدم تا این که پیکى آمد که عائشه، طلحه و زبیر در خریبه منتظر تو است. گفتم: براى چه آمدهاند؟ گفت: از تو براى جنگ با على و گرفتن خون عثمان کمک مىخواهند. پس من با سختترین کار روبرو شدم و گفتم: ذلت و خوارى مادر مؤمنان و همسر رسول خدا برایم سخت است؛ اما جنگ با پسر عموى رسول خدا که من دستور دادند با او بیعت کنم، شدیدتر است. الکامل فی التاریخ، ج3، ص127،دار الکتب العلمیة و البدایة والنهایة، ج7، ص234، اگر واقعا هدف اهل جمل، اصلاح امت بود، چرا از مردم براى جنگ با امیرمؤمنان علیه السلام دعوت مىکردند؟ چرا به آنها نمىگفتندکه قصد ما اصلاح بین امت است؟ عائشه، طلحه و زبیر دلیل جنگیدن با امیرمؤمنان علیه السلام را تغییر آن حضرت اعلام کردهاند. این مطلب به وضوح ثابت مىکند که پیروان جمل براى جنگیدن با امیرمؤمنان علیه السلام و براندازى حکومت آمده بودند نه براى گرفتن خون عثمان. 10- عائشه، بر هودجی از آهن سوار شده بود وأتی بالجمل فأبرز وعلیه عَائِشَةُ فِی هودجها وقد ألبست درعا، وضربت عَلَى هودجها صفائح الحدید، ویقال: إن الهودج ألبس دروعا. عائشه، سوار بر شتر وارد معرکه شد؛ در حالى که بر هودجى نشسته بود و زره بر تن داشت و بر هودج او صفحههاى از آهن کوبیده شده بود. گفته مىشد که هودج زره پوش شده است. أنساب الأشراف، ج1، ص309، طبق برنامه الجامع الکبیر. ابوحنیفه دینورى مىنویسد که شتر را با سپر و هودج عائشه را با صفحههاى از آهن پوشانده بودند: وتقدم أمام قومه بنی ضبة، فقاتل قتالا شدیدا، وکثرت النبل فی الهودج، حتى صار کالقنفذ، وکان الجمل مجففا، والهودج مطبق بصفائح الحدید. خود او (عمرو بن یثرى) پیشاپیش قبیله بنى ضبه آمد و جنگ شدیدى کرد. تیرهاى زیادى به هودج خود؛ تا جائى که همانند خارپشت شده بود، شتر را با سپر و هودج را با صفحههاى آهنین پوشانده بودند. ، الأخبار الطوال، ج1، ص214،دار الکتب العلمیة - و المحاسن والمساوئ، ج1، ص43 و الإمامة والسیاسة، ج1، ص48 و روح المعانی ج22، ص10، ناشر: دار إحیاء التراث العربی و العقد الفرید، ج4، ص303، ناشر: دار إحیاء التراث العربی و... نکته دیگرى که در تشخیص هدف و قصد عائشه از جنگ جمل، نقش مهمى دارد، هودج آهنین عائشه است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، عائشه قبل از حرکت از مکه هودجى از آهن ساخت و سپس به طرف بصره حرکت کرد. حال اگر واقعا به قصد جنگ با امیرمؤمنان علیه السلام نرفته بود، چرا هودج آهنى ساخت؟ آیا با هودجی آهنى قصد داشت میان مسلمانان اصلاح نماید؟ 11- کندن موهای سر و صورت عثمان بن حنیف صحابی به دست پیروان عایشه عثمان بن حنیف، یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله است که طبق گفته برخى از علماى اهل سنت، حتى در جنگ بدر نیز حضور داشته است. ابن حجر در شرح حال او مىنویسد: وقال الترمذی وحده إنه شهد بدرا وقال الجمهور أول مشاهده أحد. از میان علما، تنها ترمذى گفته است که او در جنگ بدر حضور داشته؛ ولى جمهور علما گفتهاند که اولین جنگى که او حضور داشته، جنگ احد بوده است. الإصابة فی تمییز الصحابة، ج4، ص5438، دار الجیل عثمان بن حنیف، در زمان جنگ جمل، حاکم بصره و نماینده امیرمؤمنان علیه السلام در این شهر بود. وقتى پیروان جمل وارد شهر شدند، با افراد عثمان بن حنیف درگیر شده و صدها نفر از آنان را به شهادت رساندند، سپس به قصر او حمله کرده و خود او را دستگیر و به شدت کتک زدند؛ تا جائى که گفتهاند تمام موهاى صورت او را کندند. آیا عثمان بن حنیف، صحابى جلیل القدر رسول خدا صلى الله علیه وآله در کشتن عثمان نقش داشت؟ اگر نداشت، چرا با او چنین برخوردى شد؟ ابن کثیر دمشقى در این باره مىنویسد: فلما انتهی إلى ذی قار أتاه عثمان بن حنیف مهشما، ولیس فی وجهه شعرة فقال: یا أمیر المؤمنین بعثتنی إلى البصرة وأنا ذو لحیة، وقد جئتک أمردا، فقال: أصبت خیرا وأجرا. وقتى امیرمؤمنان علیه السلام به منطقه ذى قار رسیدند، عثمان بن حنیف نزد آن حضرت آمد؛ در حالى که بسیار لاغر شده بود و هیچ مویى در صورت او نبود؛ پس گفت: اى امیرمؤمنان! شما مرا به بصره فرستادى؛ در حالى که داراى ریش بودم؛ اما الآن خدمت شما آمدهام و حال آن که مویى در صورتم نیست. آن حضرت فرمود: خیر و اجر نصیب شما شده است. البدایة والنهایة، ج7، ص236، ناشر: مکتبة المعارف - بیروت. 12- تقسیم بیت المال مسلمین در میان فتنه گران: ابن کثیر دمشقى و دیگر مورخان اهل سنت نوشتهاند که وقتى پیروان جمل، شهر بصره را تصرف و حاکم آن را بیرون کردند، به بیت المال حمله کرده و هر آن چه که از بیت المال مسلمانان بود، بین لشکریان خود تقسیم نمودند. بلاذرى در انساب الأشراف مىنویسد: وکانت جماعة السیابجة موکلین ببیت مال البصرة یقال أنهم أربعون ویقال أربعمائة فلما قدم طلحة بن عبید الله والزبیر بن العوام البصرة وعلیها من قبل علی بن أبی طالب عثمان بن حنیف الأنصاری أبوا أن یسلموا بیت المال إلى قدوم علی رضی الله عنه فأتوهم فی السحر فقتلوهم. گروه سیابجه (قومى جنگجو در سند) که وظیفه حفاظت از بیت المال را داشتند، گفته شده چهل یا چهار صد نفر بودند. وقتى طلحه و زبیر وارد بصره شدند، عثمان بن حنیف انصارى والى امیرمؤمنان علیه السلام در آن جا بودند، آنها از تسلیم بیت المال تا آمدن على علیه السلام خوددارى کردند؛ پس طلحه و زبیر و لشکر او، سحرگاه آمدند و همه آنها را کشتند. فتوح البلدان، ج1، ص369، دار الکتب العلمیة - بیروت اگر واقعا هدف آنها اصلاح بین مسلمانان بود، چرا بیت المال مسلمانان را غارت کردند؟ آیا تصرف ناحق بیت المال و تقسیم آن، اصلاح است یا فساد؟ 13- تیراندازی یاران امیرمؤمنان علیه السلام به هودج عائشه و تبدیل نمودن هودج عایشه به خارپشت!! عینى در شرح صحیح بخارى مىنویسد: واجتمع بنو ضبة عند الجمل وقاتلوا دونه قتالا لم یسمع مثله فقطعت عنده ألف ید وقتل علیه ألف رجل منهم... وأولئک النفر لا یقلعون عن رشق هودجها بالنبال حتى بقی مثل القنفذ. بنى ضبه در اطراف شتر جمع شده بودند و جلوى او مىجنگیدند، جنگى که مثل آن شنیده نشده است؛ تا جائى که هزار دست قطع شد و هزار نفر از آنها کشته شدند. یاران امیرمؤمنان علیه السلام دست از تیر اندازى بر هودج برنداشتند؛ تا جائى که هودج همانند خارپشت شده بود. عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج15، ص50، ناشر: دار إحیاء التراث العربی
در ضمن عایشه می خواست بین کی و کی را اصلاح کند؟اصلا علی با کی مشکل داشت که عایشه خانم می خواست بین انان را اصلاح کند؟آیا باز هم ادعا میکنید که عایشه برای اصلاح آمده ؟ آیا باز هم می گویید که فتنه گران جنگ را شروع کردند؟آیا خجالت نمی کشید که این قدر دروغ تحویل مخاطبان خود می دهید؟آیا هدف شما،دفاع از حق هست یا دفاع از کسی که در برابر خدا و حق قرار گرفته؟؟
====================
آیا صحابه از سنت رسول الله ص،پاسداری کردند؟
ارتداد صحابه پیامبر از زبان عایشه + تصویر
ناسزاگویی صحابه به عایشه + تصویر
اصحاب و تبعیت از یهود و نصاری
خلافت خلفاء(ابوبکر و عمر) از دیدگاه امیرالمومنین علی(ع)
سب و لعن صحابه از دیدگاه اهل سنت
ترک سنت رسول الله(ص) به خاطر بغض با علی(ع)
توسل یک صحابی به قبر رسول الله ص+سند
|